من پیش خودم تصور می کردم که روی هم رفته چقدر اشخاص راضی وجود دارند و چه تودهٔ بی شماری را تشکیل می دهند.

به این زندگی نگاه بکنید ، کناره گیری و تن پروری زورمندان ، نادانی ناتوانان و شباهت آن ها با جانوران ، به دور یک زندگی مسکنت آمیز و دور از حقیقت زیست می کنند و با فساد ، شرابخواری و دروغ به سر می برند . با وجود همهٔ این ها در همهٔ خانه ها ، در کوچه ها ، چه خاموشی و چه آرامشی!

میان پنجاه هزار مردم شهر ، یک نفر پیدا نمی شود که فریاد بزند و ناسزا بگوید.
می بینم می روند به بازار ، روز می خورند ، شب را می خوابند ، حرف های بی مزه به هم می زنند ، شویی می کنند ، پیر می شوند ، با چهرهٔ گشاده مرده های خودشان را به گور می سپارند .

ولی آن هایی که درد می کشند ما نمی بینیم ، ما نمی شنویم و آن چه در زندگی ترسناک است می گذرد و کسی نمی داند که کجا در پس پرده پنهان است.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آنتی اسکالانت شوق پرواز بهرام پیشگیر خرید اینترنتی دنیای وب Sean طرح هرم Robin